تعدد احزاب سیاسی در افغانستان
خوشحال اصفی خوشحال اصفی

 

احزاب سیاسی در یک کشور جز نهاد های  مدنی بشمار میروند، که با استفاده از ابزار های قانونی برای مشارکت در قدرت و یا بدست اوردن قدرت فعالیت می نمایند . در نظام های دموکراتیک انتخابات اصل اصلی است که بدون ان دموکراسی معنا پیدا نمی کند ، زیرا یکی از مظاهر و عناصر دموکراسی  مشارکت مردم در فرایند های ملی کشور ها است واین مشارکت در پروسه انتخابات سراسری ، عادلانه وشفاف به بهترین وجه ان نمود پیدا می کند . و در نظام های دموکراتیک است که احزاب به رقابت های انتخاباتی پرداخته تا قدرت سیاسی را بدست بیاورند . نخست باید تعریف از حزب داشته باشیم .

حزب در انگیس از  واژه   party یا در فرانسه از واژه parti برگرفته از مصدر partir به معنای رفتن و قسمت کردن است که معادل فارسی ان را حزب برگزیده اند . اصولا حزب یک واژه عربی است که معادل ان را در فارسی گروه یا دسته می گویند.اگر چه در زبانهای اروپای گروه را    roupG و دسته را Faction می نامند، اما در فرهنگ سیاسی جامعه ، حزب ، مترادف همان party در زبان های اروپای است . دموند برگ می گوید حزب هیتی از مردم است که به خاطر پشبرد منافع ملی یا کوشش مشترک براساس برخی از اصول سیاسی مورد توافق متحد شده اند ، هم چنان دانشمند دیگر گتل می گوید حزب مرکب از گروهی از شهروندان کم و بیش سازمان یافته است که به عنوان یک واحد سیاسی عمل می کنند وبااستفاده از حق رای خود می خواهند برحکومت تسلط یابند و سیاست های عمومی خود را عملی سازند. اما حزب سیاسی گروهی سازمان یافته است که هدف اصلی ان کسب قدرت سیاسی و مناصب حکومتی برای رهبران و اعضای خود می باشند . و به اساس قانون احزاب سیاسی افغانستان ، حزب سیاسی جمعیت سازمان یافته است از اشخاص حقیقی که طبق احکام این قانون و اساسنامه مربوط برای نیل به اهداف سیاسی در سطح ملی یا محلی فعالیت می نمایند.احزاب سیاسی باید دارای مشخصه ذیل باشند ، تلاش برای دست یافتن به اهداف از راه مشخص شده در قانون ، کوشش در راه گستراندن و تامین منافع ملی نه منافع محلی وشخصی ، مبارزه در راه تصرف قدرت سیاسی برای تامین منافع ملی چون حزب سیاسی چرخ دهنده ماشین دموکراسی یا ستون فقرات دموکراسی است به شرط که افراد اهداف غیرنظامی داشته باشند و هدف شان نجات جامعه از بدبختی ها باشد ، احزاب باید جامعه پذیری سیاسی داشته باشند یعنی احزاب ارزش ها ، هنجارها و رویه های سیاسی را به مردم اموزش دهند اموزش سیاسی به مردم دهند چون جامعه پذیری اساسا باعث رشد فرهنگ سیاسی شده و در نهایت باعث میشود که مردم بیشتر در عرصه سیاست فعالیت نمایند و مشارکت بیشتر مردم در پروسه های سیاسی در حقیقت نماینگر میزان مشروعیت انتخابات و نظام سیاسی است کاری دیگر احزاب سیاسی شکل دهی افکار عمومی است ، افکار عمومی شامل نگرش ها ، ارزش ها و باور های عموم مردم است. بطور عموم احزاب برنامه های کاری خود را زیر عنوان منفعت عامه ابراز و این پروگرام ها را در راه تامین منافع عمومی می دانند مخاطبین احزاب ملی همه مردم اند و میکوشند برنامه های سیاسی و اجتماعی را برای همه طبقات جامعه در نظر گرفته به مرحله اجرا بگذارند .

پیشینه تاریخی احزاب سیاسی در افغانستان  بر می گردد به زمان صدرات شاه محمود خان (ظاهرشاه)در این دوران با توجه به شرایط و اوضاع جهانی ، اقداماتی در جهت دموکراسی و مشارکت مردم انجام گرفت . در این دوران اولین هسته های جناحی و حزبی در افغانستان بوجود امد . احزابی مثل وطن ، خلق ، ویش زلمیان ، و اتحادیه پشتونستان نمایند گان در میان مردم داشتند . یعنی تا بعد از جنگ جهانی اول هیچ زمینه ای برای پیدایش تشکل در افغانستان وجود نداشته است . علت ان هم معلوم بود بسته بودن جامعه ، بی سوادی مطلق ،استبداد شخصی و سلطه های قوم خاص . از سال 1946 با کنار رفتن هاشم خان از صدارت و جانشینی شاه محمود خان ، فضای مصنوعی دموکراسی از سوی شاه و اطرافیانش ایجاد شد . از نظر قدامت تاریخی اولین حلقه ای که به میان امد ، ویش زلمیان بود که در تاسیس ان عمدتا نویسندگان (پشتو زبان)چون گل پاچا الفت ، قیام الدین خادم ، عبدالروف بینوا، فیض محمد انگار، غلام حسن صافی ، نورمحمد تره کی و حاجی محمد اچکزای سهم داشتند .که بعد ها حزب وطن ، حزب خلق ، اتحادیه ازادی پشتونستان ، افغان سوسیال دموکرات یا افغان ملت ، کلوپ ملی ، حزب دموکراتیک خلق افغانستان ، شعله ی جاوید ، احزاب اسلامی ، احزاب اسلامی از میان احزاب که در صحنه ی افغانستان ، چه در زمان اشغال شوروی و چه بعد از ان نقش مهمی ایفا نمودند، احزاب اسلامی بوده است ، حزب اسلامی ، جمعیت اسلامی ، جنبش ملی ، حزب وحدت اسلامی ، حرکت اسلامی و احزاب دیگر که بعد ها به وجود امدن . پس از کنفرانس بن (2001)م بار دیگر احزاب سیاسی و تشکلات سیاسی به میان امد که تعداد بیشتر این احزاب از گذشته دور فعالیت داشتند و تعداد هم در روشنایی قانون اساسی کشور ماده سی و پنجم و قانون احزاب سیاسی کشور به میان امدند.که بعدآ قانون احزاب سیاسی تعدیل شد و یک سلسله مقررات وقواعد نو وضع شد چون احزاب باید افغانستان شمول باشند و داشتن ده هزار نفر برای ثبت یک حزب سیاسی ، اما با ان هم در حال حاضر نزدیک به 150 حزب سیاسی در کشور فعالیت دارند که 48 حزب سیاسی مطابق قانون جدید احزاب سیاسی خود را عیار ساخته و بقیه در حالی عیار ساختن مطابق قانون جدید احزاب سیاسی در کشور هستند . اما سوال اساسی در اینجا است که تعدد احزاب در افغانستان به نفع اوضاع فعلی است یا اینکه به ضرر اوضاع فعلی ؟ در نظام های دموکراتیک یا مردم سالار وجود احزاب سیاسی یک ضرورت است و تعدد احزاب سیاسی بیانگر چند صدایی  و پلورالیسم در عرصه های سیاسی و فکری جامعه است. اما با تاسف در کشور های جهان سوم و به ویژه افغانستان بیشتر از احزاب  سیاسی برامده از گفتمان پلورالیسم سیاسی این جوامع نیست بلکه برامده از ساختار های اجتماعی این جوامع است مانند افغانستان پس از لحاظ نظری تعدد احزاب سیاسی میتواند نشانه کثرتگرایی سیاسی در جامعه باشد اما اگر این پلورالیسم به حدی افزایش یابد که محور های مشترک بین احزاب سیاسی عملآ وجود نداشته باشند طبعآ اجماع ملی را به چالش ها و مشکلات روبرو می کند ، برنامه ریزی سیاسی را نیز با نو عی بی نظمی و هرج و مرج مواجه خواهد ساخت . تعدد احزاب سیاسی در افغانسان نشانه موجودیت دموکراسی و یا هم فضا خوب پلورالیسم نیست  بلکه بیانگر مریض بودن ساختار سیاسی جامعه افغانستان و موجودیت فرهنگ سنتی و قبیلوی است . همه احزاب فعلی که در افغانستان فعالیت دارند به اساس تفاوت ها در دیدگاه های سیاسی و استراتژی کاری به وجود نیامده است بلکه بیشتر احزاب سیاسی براساس قوم ، زبان ، مذهب ، سمت و گروه تاسیس شده و دنبال منافع قومی ، سمتی و محلی خود است و منافع ملی اصلا وجود ندارد ،بیشتر احزاب سیاسی افغانستان احزاب قومی ، سمتی ، مذهبی ، گروهی و نژادی هستند نه احزاب ملی شما احزاب افغانستان شمول که همه اقوام کشور در ان فعالیت بکنند را ندارید ، این احزاب به اساسی یک برنامه خاص و یا یک استراتژی خاص به وجود نیامدن ، امروز در افغانستان هیج حزب وجود ندارد تا یک برنامه کارا ، ملی و خوب را بخاطر نجات جامعه از بدبختی ارایه بکند . بیشتر تشکلات سیاسی امروز و یا احزاب که بوجود میاید و یا حرکت های سیاسی که شکل می گیرد به اساس منافع چند نفر ویا جند قوم خاص است تا خود را به کرسی برسانند و به منافع شخصی خود برسند ، احزاب سیاسی امروز و ایتلاف های امروز کاملا موقتی و بی برنامه و پلان کاری است، تعداد زیاد احزاب سیاسی اصلا با فرهنگ سیاست اشنایی ندارند، اصلا حزب به معیار ها ی جهانی و قانون احزاب سیاسی افغانستان در بعد عمل هنوز شکل نگرفته ، مردم اعتماد کامل بالای این احزاب و حرکت های سیاسی اصلآ ندارند ، موجودیت 150 حزب سیاسی در یک کشور که هنوز دموکراسی نم بند در آن تامین نشده اصلآ به درد جامعه نمی خورد و این احزاب هم معیارها و استاندارهای جوامع مدرن را دارا نیستند. پس باید به جای  150 حزب سیاسی 5_4 حزب سیاسی بزرگ تشکل یابد و افغانستان شمول باشند و دارای اهداف مشخص و برنامه کاری بوده و افکار عموی را باید شکل دهند و دنبال تامین منافع ملی باشند نه محلی و نقش موثر و پررنگ در پروسه های سیاسی کشور به ویژه انتخابات را داشته باشند.  

 

 


January 9th, 2013


  برداشت و بازنویسی درونمایه این تارنما در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید.
 
گزیده مقالات